مروارید های سفید پسرم درده ماه ویازده روزهگی
همیشه ممنون خداهستم
پسرم خیلی باحاله
آیدین جان
پسرک خوشقل من ،آیدین عزیزمن باتمام کودکیهایم به دنبال تو میگردم تادوباره به سرزمین رویاها برگردم . الان چه احساس نازی دارم وقتی باتمام وجودم به خنده های تو میخندم ، باتمام نفسهایم بانفس توپامیگیرم ،پایبندنگاههای معصومت می شوم وآنچنان خیره میمانم که جرات پلک زدن را ازمن میگیرد.دوباره رویای خوش رنگ کودکی رادرتاروپودم رشد می دهم تا بافرشته نازنینم کودکی کنم. بهترین بابا،دلشادمیشوم وشادکامی ام بی انتهاست ،وقتی آهنگ صدای بی نظیرت گوشم رامینوازد.من باتمام قلبم به دنبال شادیهای کودکانه ات راه می افتم وخوشحالی ازته دل راازکوچولوی شیرینم تمنا میکنم. این روزها باتمام هستی ام استقامتت رابرای ایستادن وراه افتادن لمس میکنم. نمیدانم چگونه...
نویسنده :
مهدي
12:48
لیله الرغائب
خوشحالی پسر عزیزم وقتی داره دوسه قدم راه رفتن رایاد میگیره بسیاردیدنی ودوست داشتنیه ،وقتی میبینی چقدراشتیاق داره بتونه راه بره بسیارلذت بخشه .چندروزی هست که فرشته مهربون خونه ماداره تقلا میکنه بلندشه ؛راه بیفته ،راه بره .افتادن وگریه کردن عزیزترین آفریده خداحکمت های بسیاری رابه انسان یادمیده.پنجشنبه شب ،شب لیله الرغائب بود یعنی شب آرزوها،شبی که خدای مهربان فرشته هارامامورشنیدن آرزوهای آفریده هاش میکنه .من دراین شب برای خودم آرزونکردم ،چون به تمام آرزوهایی که داشتم وخواستم رسیدم اما برای شیرینی زندگیم آرزو کردم ؛ملتمسانه دعا کردم که خدای مهربان وعزیز هیچ وقت نظررئوفش رااز اوبرنگرداند.آرزو کردم روشنی زندگیم همیشه همسایه خدابماند.آرزوکردم شادم...
نویسنده :
مهدي
14:13
بزرگ داری میشی
هستی بابا امروز بامامانت اومده بودی برای چکاب، قدت شده بود ٧٤سانتی متراماوزنت یه مقدارکم بود .امروز اولین روز یازده ماهگیته .یازده ماهی که زندگی ماراروشن کردی،عطروجودنازنینت کل زندگی مارامعطرکرده .من باتمام احساسم نیازمند داشتنت بودم وامروز صادقانه میگویم ؛هیچ سرمایه ای برایم ارزشمندتراز خنده ها ی تونیست .تویکی ازبهترین دلخوشی های منی ،به دلهای ما صفا دادی وباقدمهای پاکت برکت خونمون دوچندان شده .هرروز که به ورقهای دفترزندگی عزیزترین موجودزندگیمان اضافه میشه ،توصیف خوشبختی ماهم ساده تر میشه ،چون باهر لحظه ای که باتوداریم تجربه میکنیم حس خوب دوست داشتن رابیشترلمس میکنیم.میفهمم که باید به هم مهر بورزیم تارحمت خداراببی...
نویسنده :
مهدي
17:13
بازهم باخنده ات اعجازکن
به حباب نگران لب یک رود قسم وبه کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت غصه هم می گذرد. آنچنانی که فقط خاطره ای می ماند لحظه ها عریانند به تن لحظه عریان خود،جامه اندوه مپوشان هرگز. ...
نویسنده :
مهدي
16:51
قاه قاه خنده ات راسازکن
آیدین عزیزبه خنده های نازت وابسته ام وبه احساس تونیازدارم.
نویسنده :
مهدي
14:53