عیدی در راه است...
سلام، سلامی از دایره واژه گان بی انتهای عشق. سلامی به زیبایی رنگهای نو رسیده از بهار.بهاری که در راه است و طراوت را ارمغان کوله بارش کرده. سلام به همه نجیب زاده های محجوب. سلام به روشنایی چشمهای کم سو . سلام بر عشق و سلام بر آیدین عزیزتر از جانم، در بهاری که در راه است و بهارانی که آرزو های بزرگ را برایش تمنا دارم.
عید نوروزسال نو، آهسته آهسته چترش را به کوچه های اخم کرده از سرمای زمستان پهن می کند و دوباره ترنم بهار، قلب های عاشق را به سحر خود گرفتار می سازد.من اینک هفت بهار را به همراه عزیزترین هدیه ی زندگی ام به خنده نشسته ام. آرام و آسوده، قد کشیدنش را ذره ذره بو کرده ام،من با تمام بودنم به نگاههای او خو کرده ام. به او چشم دوخته ام و تمام تپش های وجودم را نثار راه افتادنش کرده ام. آیدین برای من تنها فرزند ی برای تکثیر عشق نیست . او تکرار تمام هستی من است. نماد عشق بازی با رویاهای کودکانه ام. پسرم را و تمام دارائی ام را دوست دارم. بالاتر از عشق . در مرتبه ای که تنها حد آنرا خدا می داند.
عید خوب است، پر از تازگی و مهر . عشق را در عید دریابیم.
عاشقی را دوباره از کودکان بیاموزیم، ساده و صمیمی .
عیدتون مبارک
با آرزوی بهترین ها برای دلبندم، آیدین و تمام بچه های دنیا در سال جدید و دلهای جدید.
شاد باشید.