عید تان مبارک
امروز پنج شنبه است، بیست و هفتم یکهزار و سیصد و نود و چهار . پسرم سه سال و هشت ماه و پنج روزه که به زندگی ما عشق دوباره بخشیده. چهار سال و چهار عید مبارکی را پیش ما بوده و مثل یک سین عزیز به سفره زندگی ما برکت و قوت داده. عشق شاید بالاترین نعمت و بخشش خدای بی همتا به آفریدگانش باشد . و فرزند شاید بهترین نمود این هدیه تمام نشدنی خداوند مهربان. یادم نخواهد رفت اولین تصویری که با دیدن صورت معصوم آیدین در ذهن من نقش بست و من هر روز با دیدن صورت زیبا و معصوم فرزندم خدا را شکر میکنم که به من دوباره فرصت عاشق شدن داد. هر روز دستهای او را بو می کشم تا دوباره هوای مهربانی را در آسمان سینه ام احساس کنم . هر روز و هر شب به چشمهای او خیره می شوم ، تا آرام و عاشق بخوابم و امیدوار بمانم . تا دوباره یادم بماند خدای بزرگ چقدر ما را دوست دارد و چقدر هوای ما را دارد. حتماَ در لحظات پر اضطراب تحویل سال نو دعای سلامتی عزیزترین موجودات زندگی ام ورد زبانم خواهد بود و امیدوارم خدا به همه نعمت سلامتی بدهد و هیچ کودک نازنینی در این روزهای عزیز غصه دار و دور از خانواده نباشد. پیشاپیش سال نو را به همه تبریک عرض میکنم و امید وارم دور از تمام مشکلات زندگی همه از نعمت سلامتی و مهربانی بر خوردار باشند.