آيدين شكريانآيدين شكريان، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

آيدين عزيزم

مروارید

پسرگلم دوتای دیگه ازدندونای خوشگلت ازپایین جوانه زدندوهمین روزهاست که بشه مرواریدهای سفیدتو دید.  
16 مهر 1392

خرگوش باهوش

تورادرقلب شعرم می گذارم به نام عشق آنرامی نگارم تمام حرف من درشعراین است توراتابی نهایت دوست دارم. ...
13 مهر 1392

چارلی من

این روزها وقتی طرز راه رفتن وخوشحالی آیدین جانم رامی بینم ،یادوخاطره سریال چارلی چاپلین درتلویزیون سیاه وسفید خونمون دردوران کودکی برام تداعی میشه .وقتی شوق راه رفتن که نه، عشق پروازفرشته نازنینم رامی بینم ،مستی گرم نگاهش تاعمق وجودم رخنه میکنه .دوباره عاشق شدم خدایا ...واین روزهاچقدرمسرورم .خدایا چقدرتوبزرگ وبخشنده ای ...
9 مهر 1392

خدایاممنونم

   پسرم داره راه میره ،سربه سرمامیزاره ،حرفهای مارامی فهمه ،باماشوخی میکنه وکلی کارهای باحال دیگه...خدایامچکریم.
8 مهر 1392

شعری به زیبایی زندگی

در میان من و تو فاصله هاست گاه می اندیشم می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری تو توانایی بخشش داری دستهای تو توانایی آن را دارد که مرا زندگانی بخشد چشمهای تو به من می بخشد شور عشق و مستی و تو چون مصرع شعری زیبا سطر برجسته ای از زندگی من هستی دفتر عمر مرا با وجود تو شکوهی دیگر رونقی دیگر هست می توانی تو به من زندگانی بخشی یا بگیری از من آنچه را می بخشی من به بی سامانی ، باد را می مانم من به سرگردانی ، ابر را می مانم من به آراسته گی خندیدم منه ژولیده به آراسته گی خندیدم سنگ طفلی اما خواب نوشین کبوتر ها را در لانه می آشفت قصه ی بی سر و سامانی من باد با برگ درختان می گفت باد...
2 مهر 1392