عشق شاید شکفتن یک گل باشد و یا خوردن یک لیوان آب خنک ، وقتی تشنگی امانت را می برد. عشق شاید رویایی باشد که تو برای خودت ساخته ای و شاید هزاران فکر و خیالی که هر کس در قلب خود پنهان دارد. اما این روز ها عشق برای من هیجان عاشقانه ای است در لبهای پسرم ؛ وقتی با شوق تمام داستانی را برای من تعریف می کند . وقتی احساسی را جاری می کند که سرتاسر وجودم را به انگیزه ای برای دوست داشتن وا می دارد. و من ناگزیر عاشق می شوم . عاشق عشقی که خدا در چشمهای فرزندم به من هدیه داده است. سلام به پسرم ، به آیدین عزیز ، روشنایی و نور دیده هایم. ...